Friday, June 26, 2009

When a legend passed a way…




King of Pop is no more ....Michael Jackson Dead at 50 … Its awful . He was a great person .
Michael Jackson, one of the most widely beloved entertainers and profoundly influential artists of all-time, leaves an indelible imprint on popular music and culture. Legendary mega popstar Michael Jackson has passed away at 2.26PM local time on 26th June 2009 at the UCLA Medical Center, Los Angeles. Cardiac arrest was said to be the cause of death by the Coroner of LA, Fred Corral, who also added that an autopsy will be done later today.



50 year old Jackson was suffering from skin cancer and was taking heavy medications much to the concern of his well-wishers. In the morning on 26th he had some medical emergency in his home in Holmby Hill where paramedics were called and he was taken to the hospital immediately. But he did not survive the coma and left the world. Sources say that mother Katherine and sister La Toya hurried to the med-center as soon as they got the news.




تلاطم این روزها که سخت می گذرد و سخت می گذرد و سخت می گذرد ، نفس می بندد و پوست می ترکاند از تمام لحظه های پر امید و پر کار رفته، از تمام فشار های که گهگاه نشاط آور بود( چون امید بود چون همه با هم بودیم) یک سوال را ضخیم و پر رنگ می کند این ثانیه های کشدار ، که کجا هستیم و چه می گذرد بر ما . فشار زیاد بود ، درد های بعدش بیشتر. امید که رفت یک جسم ماند با روحی چروک شده که طراوتش روزها می خواهد و ماه ها ، اتوی ذغالی داغ روزگارصافش خواهد کرد.آرام نشده ایم فقط کمی مریضیم ،همین . کم کم باید احساس و منطق جا عوض کنند و بچربند بر هم، اگر خواهان تداوم و پایداری باشیم . امید می دمم تا باد کند و بر دست بگیرم بادکنک سفید صلح و آزادی را . و سر آخر از یدالله رویایی که برای شجاعتی زنانه سروده که در حافظه تاریخ ثبت شود ، که می شود .

ای که در صفِ پیش،
جان پیش ِ صف می گذاری
برتلاطم تو جهان ِمن کف و کاهی باد !
و جمال تو تا ابد
اندازۀ جان ما باد
!

Friday, April 17, 2009

در میان غریبه ها






این جا ایران است سرزمینی که همه ما همواره به تاریخ و فرهنگ و شکوهش می بالیم. اما هر گاه که دقت می کنیم و آینه ای می یابیم که امروز خود را ببینیم ، این فرهنگ چون پتکی میشود و آن چنان بر سر ما فرود می آید که همه چیز مان را انکار کنیم و فرار کنیم از هر آنچه که هستیم ،این آینه هر چیزی می تواند باشد ، یک فیلم ، روزنامه ، تماشای یک بازی فوتبال از لیگ کشورمان و یا حتی دنبال کردن اخبار میهنمان. وقتی که اخبار را می خوانیم می توانیم خود را در این آینه ، در همه سطوح بینیم (رجوع کنید به آخرین نوشته های فاطمه رجبی ). آن لحظه است که باید گفت امروز ما ... .
فراموش کنید ، از اول می گویم:
آدم عادی است . تا به حال بسیاری را مثل او دیده ام.در تاکسی ، در اتوبوس ، همه جا. شبیه ایران است ، شبیه همه مردم ایران ،اما سعید حنایی یک اختلاف کوچک (از نظر خودش) با بقیه دارد . او شانزده زنِ خیابانی را کشته. و این از افتخارات اوست و به آن می بالد او در مطبوعات ایران به مرد عنکبوتی معروف شده بود.مردی که تفکرش و برخوردش سبب شد که فیلمی در باره اش ساخته شود.
مازیار بهاری فیلم مستندی را در موردِ او ساخته به نام And along came a spider" . این فیلم نشان می دهد بررسی یک قتل چگونه می تواند به یک تجزیه تحلیل اجتماعی منتهی شود، و اینکه یک جنایت ( به دلیل انگیزه ها و دلایل در شکل گیری آن موضوع )، به مثابه بیرون کشیدن قرعه ای از میان یک جمعیت هفتاد میلیونی ست؛ نمونه ای از یک تفکر غالب در جوامع مردسالار و یک تفکر ایدئولوژیک مذهبی. در شرایطی که زنان و کودکان، به دلیل ضعف قوانین حمایتی و هم به دلیل قدرت جسمانی مردان، در موضع ضعف قرار دارند، گره ها و عقده های روانی جامعه به هر دلیل که تولید شده باشد با اعمال خشونت بر این دو قشر تخلیه می شود و نتیجه اش اتفاقاتی ست مشابه آنچه برای سعید حنایی و 16 زن خیابانی رخ داده است. گوش دادن به حرف های سعید حنایی و تماشای روحیه حق به جانب او در این مستند گزارشی ساده و روان یکی از سخت ترین کارهاست. آشکار شدن یک به یک لایه های فکری این انسان عادی و معمولی، با آن چهره شهرستانی مظلوم نما، لرزه بر تن تماشاگر می اندازد.وقتی که صحبت های اعضای خانواده اش را می شنویم ( مادرش ، پسرش ، همسرش و ...) متوجه فقر فکری و فرهنگی جامعه مان می شویم و اینجاست که می شود فهمید و درک کرد که این فقر چقدر می تواند خطرناک باشد. تمامی این ها سرنخ هایی بوده اند که مازیار بهاری را به سوی بررسی این قتل ها کشاند؛ شاید اینکه مقتول ها همه زن های خیابانی بوده اند برای فیلمساز نشانه ای از ایدئولوژیک بودن عمل قاتل و بهانه پیگیری او بوده، یا شاید ابراز رضایت قاتل از کار خود، فیلمساز را بر آن داشته تا ذهن این انسان آرامِ ترسناک، و زندگی مقتولین مغضوب او را کندوکاو کند و مستندی از آنها بسازد اما لحظه ای که تایید جامعه را می بینیم ما می مانیم و سعید حنایی که آیا او را به عنوان پدیده ای غریب و غیرطبیعی بنگریم یا آدمی عادی که نمونه های بسیار دارد، و این ماییم که این میان غریبیم



در باره فیلم:
Director: Maziar Bahari
Genre: Culture & Society
Movie Type: Gender Issues, Religions & Belief Systems
Themes: Religious Zealotry, Serial Killers
Release Year: 2002
Country: IR
Run Time: 53 minutes




* سعید حنایی سر انجام متهم شناخته شد و اعدام شد ، او هرگز از کار خود پشیمان نشد و در لحظه مرگ می خندید چون فکر می کرد درهای بهشت به سوی اش باز شده است.

Tuesday, April 14, 2009

دوباره از نو

دوباره شروع می کنم ، از اول ، این بارطوری دیگر