Tuesday, September 14, 2010

آیا هنوز هستم ؟

روز عجیبی بود امروز.نمی دانم که چطور است ، این که در این گوشه دنیا دور از ایران دغدغه ایران را داشته باشی و در صحبتها و بحث های مختلف سعی کنی ، ملیت های مختلف را قانع کنی که ما انسان های متمدنی هستیم و میزان قضاوت ما دولت ما نیست چقدر می تواند عجیب باشد . امروز دوستی از کشور ترکیه حرف عجیبی زد . از من پرسید در آینده چه خواهی کرد ؟ همین سوال ساده بس بود که ساعت ها من را به هم بریزد . می گفت تو که آنقدر دغدغه کشورت را داری حاضری به ایران بر گردی و اونجا برای کشورت قدم بر داری ؟ آیا حاضر هستی که آرامش را از خانواده و خود بگیری و به جایش برای آزادی در کشورت تلاش کنی؟ نمی دانم چطور جوابش را دادم که تناقضی با من پیش نیاید . واقعا نمی دانم . فقط این را فهمیدم که بعد از اینکه به اتاقم آمدم ساعت ها فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم ولی باز در اول خط برای یک تصمیم جا خالی می دادم . نمی دانم آنقدر شجاع هستم آنقدر قوی هستم یا نه ؟ ولی می دانم که به این سوال هنوز باید فکر کنم و فکر کنم و این بار به جای اینکه بقیه را متقاعد کنم که ما انسان های خوبی هستیم ، خودم را متقاعد کنم.روز عجیبی بود امروز.

No comments: